< بهار 1387 - خواندنی ها
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خواندنی ها

هوا بدجورى توفانى بود و آن پسر و دختر کوچولو حسابى مچاله شده بودند. هر دو لباس هاى کهنه و گشادى به تن داشتند و پشت در خانه مى لرزیدند. پسرک پرسید:«ببخشین خانم! شما کاغذ باطله دارین»
کاغذ باطله نداشتم و وضع مالى خودمان هم چنگى به دل نمى زد و نمى توانستم به آنها کمک کنم. مى خواستم یک جورى از سر خودم بازشان کنم که چشمم به پاهاى کوچک آنها افتاد که توى دمپایى هاى کهنه کوچکشان قرمز شده بود. گفتم: «بیایین تو یه فنجون شیرکاکائوى گرم براتون درست کنم.»
آنها را داخل آشپزخانه بردم و کنار بخارى نشاندم تا پاهایشان را گرم کنند. بعد یک فنجان شیرکاکائو و کمى نان برشته و مربا به آنها دادم و مشغول کار خودم شدم. زیر چشمى دیدم که دختر کوچولو فنجان خالى را در دستش گرفت و خیره به آن نگاه کرد. بعد پرسید: «ببخشین خانم! شما پولدارین »
نگاهى به روکش نخ نماى مبل هایمان انداختم و گفتم: «من اوه... نه!»
دختر کوچولو فنجان را با احتیاط روى نعلبکى آن گذاشت و گفت: «آخه رنگ فنجون و نعلبکى اش به هم مى خوره.»
آنها درحالى که بسته هاى کاغذى را جلوى صورتشان گرفته بودند تا باران به صورتشان شلاق نزند، رفتند. فنجان هاى سفالى آبى رنگ را برداشتم و براى اولین بار در عمرم به رنگ آنها دقت کردم. بعد سیب زمینى ها را داخل آبگوشت ریختم و هم زدم. سیب زمینى، آبگوشت، سقفى بالاى سرم، همسرم، یک شغل خوب و دائمى، همه اینها به هم مى آمدند. صندلى ها را از جلوى بخارى برداشتم و سرجایشان گذاشتم و اتاق نشیمن کوچک خانه مان را مرتب کردم. لکه هاى کوچک دمپایى را از کنار بخارى، پاک نکردم. مى خواهم همیشه آنها را همان جا نگه دارم که هیچ وقت یادم نرود چه آدم ثروتمندى هستم.

ماریون دولن


نوشته شده در سه شنبه 87/1/6ساعت 7:0 صبح توسط بیتا نظرات ( ) | |

آنان که به من بدی کردند؛ مرا هوشیار کردند، آنان که از من انتقاد کردند؛ به من راه و رسم زندگی آموختند، آنان که به من بی اعتنایی کردند به من صبر و تحمل آموختند، آنان که به من خوبی کردند به من مهر و وفا و دوستی آموختند.
نوشته شده در دوشنبه 87/1/5ساعت 6:19 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

مجنون هنگام راه رفتن کسی را به جز لیلی نمی دید روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبور کزد مرد نمازش را قطع کرد و داد زد هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی مجنون به خود آمد و گفت من که عاشق لیلی هستم تورا ندیدم تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم
نوشته شده در دوشنبه 87/1/5ساعت 6:18 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

آفتابگردان دنبال خورشید می گشت ، ناگهان ستاره ای چشمک زد..آفتابگردان سرش را پایین انداخت آری...گلها هیچ وقت خیانت نمی کنن
نوشته شده در دوشنبه 87/1/5ساعت 6:17 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

 عاقلانه ترین کلمه((احتیاط )) است...حواست را جمع کن. دست و پا گیر ترین کلمه((محدودیت)) است...اجازه نده مانع پیشرفتت شود. سخت ترین کلمه ((غیر ممکن)) است...وجود ندارد. مخرب ترین کلمه((شتابزدگی)) است...مواظب پلهای پشت سرت باش. تاریک ترین کلمه((نادانی)) است...آن را با نور علم روشن کن. کشنده ترین کلمه((اضطراب)) است...آن را نادیده بگیر. صبور ترین کلمه((انتظار)) است...منتظرش بمان. با ارزش ترین کلمه((بخشش)) است...سعی خود را بکن
نوشته شده در دوشنبه 87/1/5ساعت 6:17 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

1- تغذیه درمانی:

تغذیه درمانی و نگاه به نوع تغذیه، اساس و اصل تمام مکاتب پزشکی جهان، از جمله مکتب پزشکی جامع اسلامی است. این بحث در طب جامع اسلامی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است که به بحث «اطعمه و اشربه» معروف است.

بحث «اطعمه و اشربه» ، توجه خاصی به نوع، کیفیت و زمان مصرف غذا دارد.

طب جامع اسلامی تغذیه سالم و صحیح را ضامن سلامتی انسان می داند  و به همین جهت اولین شیوه از هفت شیوه درمان جسمانی را به این امر مهم اختصاص داده است.

در نظر گرفتن حلال و حرام بودن غذاها و نوشیدنی ها، و چگونگی حلال شدن و حرام بودن آنها را فقط در تحقیق قواعد تغذیه ای اسلامی می توان به این سادگی و جامعی یافت و این بحث در سایر مکاتب تغذیه ای و درمانی یا مفقود است یا به صورت ناقص و طبق اعتقادات خرافی موجود است  .

2- گیاه درمانی:

در طب جامع اسلامی در مورد گیاه درمانی و کیفیت استفاده از گیاهان در شفابخشی تمام بیماری ها بحث مفصلی شده است. آیات و روایات و تحقیقات دانشمندان طب جامع اسلامی در این باره بسیار گسترده و کامل است، طوری که اگر کسی فقط در این روش از درمان موفق به کسب تبحر و تجربه شود، می تواند بسیاری از بیماری ها را درمان کند و در حرفه خود کامل شود  .

3- حجامت درمانی:

طب جامع اسلامی، حجامت را سومین ستون طب جسمانی قرار داده است و در مورد حجامت که قدمت 5000 ساله یا بیشتر دارد ، نظریه های نوینی را ارائه می دهد، از جمله این که:

- طب جامع اسلامی اصول سری این شیوه از طب را توضیح داده است.

- روابط مختلف بین بدن و جهان هستی در طی استفاده از این شیوه

- روابط بین مایعات درون اعضاء و اجزاء رئیسه بدن نسبت به ظاهر بدن و محیط اطراف

- توجه به دفع شر موجودات غیر ارگانیک (امواج منفی) در طی انجام حجامت که با قرائت آیات و دعاهای خاصی انجام می شود.

- شناسایی بی سابقه قسمت های حجامت بر روی بدن انسان

- مشخص نمودن رابطه بین حجامت در قسمت های مختلف بدن و درمان های خاص

- معرفی زمان های مختلف (مفید یا مضر) به جهت انتخاب روز و ساعت و ماه و سال و حالت های مختلف فلکی و نجومی.

4- فصد درمانی:

فصد درمانی (رگ زدن) همانند حجامت درمانی است که با تمام فصد درمانی های قبل از اسلام، هفت خصیصه متفاوت دارد. همچنین بیش از صدها خصیصه متفاوت با گرفتن خون وریدی که توسط سازمان انتقال خون در طب جامع اسلامی معرفی شده است، دارد.

5- سنگ درمانی:

سنگ های موجود در طبیعت همانند گیاهان و حیوانات دارای خواص مهم طبی و غیرطبی هستند. دانشمندان امروزه به خوبی متقاعد شده اند که سنگ بر ماده اثر گذار است.

سنگ هم امواج را دگرگون می کند و هم امواجی را از خود ساطع می کند در طب جامع اسلامی هر سنگی، هم به تنهایی معرفی شده و هم در زیر مجموعه سنگ های هم خانواده خود تعریف شده است. حکمای اسلامی با استفاده از هزاران حدیث و روایت درباره ی خواص سنگ ها که از چهارده معصوم «ع» روایت شده است، راجع به سنگ شناسی و کیفیت استفاده از سنگ ها بر اساس شناخت طبیعتآنها، تالیفات و تحقیقات گرانقدری دارند. نقش نگین معصومین دراین زمینه قابل اشاره است.

6- عطر درمانی:

در هیچ مکتب درمانی قبل یا بعد از اسلام، و حتی در هیچ مذهبی به اندازه تعالیم مذهب اسلام، در مورد عطرهای مختلف نظری ارائه نشده است، البته با مراجعه به کتب تدوین شده در مورد عطر درمانی در طب جامع اسلامی، می توان با روحیات و علائم ظاهری و باطنی بیماری ها و کیفیت تاثیر مواد لطیف بر بدن آشنا شد و متوجه طبیعت مختلف عطرها و رایحه های گوناگون و اثرات آنها گردید. عطرها معمولا به طور بسیار ظریف بر محرک های درونی بدن تاثیر می گذارند و موجب درمان می شوند. طب جامع اسلامی علاوه بر شناسایی طبیعت عطرها، این محرک های درونی را نیز معرفی می کند.

7-رنگ درمانی:

در رنگ درمانی اسلامی اعتقاد بر این است که بسیاری از بیماری ها را می توان فقط با استفاده از رنگ، درمان کرد. البته این درمان باید با مراعات تمام قواعد و اصول رنگ درمانی اسلامی انجام شود.

شیوه استنشاق رنگ که با استفاده از فن تجسم خلاق اعمال می شود، یا به کار بردن مایعات رنگین یا استفاده از لباس ها، وسایل و سنگ ها با رنگی خاص که حالت تعادل را ایجاد می کنند، در درمان بیماری های موثر است. البته امروزه تاثیرات انرژیک نامحسوس رنگ بر روی روح و جسم به اثبات رسیده است .

در رنگ درمانی اسلامی اعتقاد بر این است که هر یک از رنگ ها دارای طیفی خاص است که با ردیفی از طول موج ها ارتباط دارد، یعنی صدها اختلاف رنگ جزئی و نامحسوس وجود دارد که حضرت علی(ع) در نهج البلاغه به آنها اشاره نموده است و در آیات و روایات در به کارگیری صحیح آنها توصیه شده است.

 از آنجا که میزان ارتعاش رنگ ها یکسان و بسیار شبیه به هم است همه آنها برای چشم انسان قابل رؤیت نیستند. کلمه (نور) که در برگیرنده انواع رنگ هاست، در آیات و روایات بسیار آمده است و در ابعاد مختلف رنگ درمانی با استفاده از منابع دینی و دستورات پایه ای طب جامع اسلامی این درمان صورت می گیرد.

طول موج رنگ بنفش کوتاه ترین طول موج است و از 380 تا 450 نانومتر بُرد دارد. رنگ قرمز دارای بلندترین طول موج و بُرد آن از 630 تا 730 نانومتر است.

رنگ ها به شیوه های مختلفی بر ذهن و روح و جسم انسان تاثیر می گذارند که تمام این تاثیرات و کیفیت حصول آنها در رنگ درمانی طب جامع اسلامی بحث شده است.

تبیان


نوشته شده در یکشنبه 87/1/4ساعت 12:24 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

گویند : در بنی اسرائیل عابدی بود ، شنید در آن نزدیکی درختی است که مردم آن را می پرستند ! عابد در خشم شد و از بهر خدا و تعصب در دین تبر بر دوش نهاد و رفت که درخت را ببرد ! ابلیس به صورت پیری بر او ظاهر شد و پرسید کجا می روی ؟ گفت : برای بریدن فلان درخت ، ابلیس گفت : برو به کار عبادتت مشغول باش ، تو را چه کار به این کار ؟ عابد سخت بر او آویخت و او را بر زمین زد و بر سینه او بنشست ، ابلیس گفت : دست از من بدار تا تو را سخنی نیکو گویم ، دست از وی بداشت ، ابلیس گفت : این کار ، کار پیغمبران است نه تو ! عابد گفت : من از این کار بازنگردم و دوباره با ابلیس دست به یقه شد و او را به زمین زد . بار سوم ابلیس گفت : تو مردی درویش هستی این کار را به دیگران واگذار ، من روزی دو دینار زیر بالین تو گذارم که هم هزینه خود کنی و هم به دیگر عابدان دهی ، عابد پیش خود گفت : یک دینار آن صدقه دهم و دینار دیگر خود به کار برم و این کار بهتر از درخت برکندن است که مرا بدان نفرموده اند و من پیغمبر نیستم !

دیگر روز دو دینار زیر بالین خود دید و برگرفت ! تا روز سوم که هیچ دیناری بر بالین خود ندید ، تبر برداشت و عازم بریدن درخت شد . ابلیس در راه رسید و به او گفت : ای مرد این کار ، کار تو نیست و باهم در آویختند ، ابلیس او را بر زمین زد و بر سینه او نشست ، عابد پرسید : چه شد که آن دوبار من تو را بر زمین زدم و این بار درماندم ؟ گفت : آن دوبار بهر خدا درآویختی و این بار بهر دینار ! اول برای خدا به اخلاص آمدی و از جهت دین خدا خشم گرفتی ، خداوند تو را نیرومند ساخت ، اکنون بهر طمع خویش آمدی و از بهر دنیا خشم گرفتی و پیرو هوای نفس خود شدی ، لاجرم ناتوان شدی !

از مصطفی (ص) پرسیدند اخلاص چیست ؟ گفت : اینکه گویی : پروردگار من خدای یگانه است ، پس از آن در آنچه مأمور شدی پایمردی کنی !

کشف الاسرار

 


نوشته شده در یکشنبه 87/1/4ساعت 12:22 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

گویند : در بنی اسرائیل عابدی بود ، شنید در آن نزدیکی درختی است که مردم آن را می پرستند ! عابد در خشم شد و از بهر خدا و تعصب در دین تبر بر دوش نهاد و رفت که درخت را ببرد ! ابلیس به صورت پیری بر او ظاهر شد و پرسید کجا می روی ؟ گفت : برای بریدن فلان درخت ، ابلیس گفت : برو به کار عبادتت مشغول باش ، تو را چه کار به این کار ؟ عابد سخت بر او آویخت و او را بر زمین زد و بر سینه او بنشست ، ابلیس گفت : دست از من بدار تا تو را سخنی نیکو گویم ، دست از وی بداشت ، ابلیس گفت : این کار ، کار پیغمبران است نه تو ! عابد گفت : من از این کار بازنگردم و دوباره با ابلیس دست به یقه شد و او را به زمین زد . بار سوم ابلیس گفت : تو مردی درویش هستی این کار را به دیگران واگذار ، من روزی دو دینار زیر بالین تو گذارم که هم هزینه خود کنی و هم به دیگر عابدان دهی ، عابد پیش خود گفت : یک دینار آن صدقه دهم و دینار دیگر خود به کار برم و این کار بهتر از درخت برکندن است که مرا بدان نفرموده اند و من پیغمبر نیستم !

دیگر روز دو دینار زیر بالین خود دید و برگرفت ! تا روز سوم که هیچ دیناری بر بالین خود ندید ، تبر برداشت و عازم بریدن درخت شد . ابلیس در راه رسید و به او گفت : ای مرد این کار ، کار تو نیست و باهم در آویختند ، ابلیس او را بر زمین زد و بر سینه او نشست ، عابد پرسید : چه شد که آن دوبار من تو را بر زمین زدم و این بار درماندم ؟ گفت : آن دوبار بهر خدا درآویختی و این بار بهر دینار ! اول برای خدا به اخلاص آمدی و از جهت دین خدا خشم گرفتی ، خداوند تو را نیرومند ساخت ، اکنون بهر طمع خویش آمدی و از بهر دنیا خشم گرفتی و پیرو هوای نفس خود شدی ، لاجرم ناتوان شدی !

از مصطفی (ص) پرسیدند اخلاص چیست ؟ گفت : اینکه گویی : پروردگار من خدای یگانه است ، پس از آن در آنچه مأمور شدی پایمردی کنی !

کشف الاسرار

 


نوشته شده در یکشنبه 87/1/4ساعت 12:22 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

تنها بازمانده یک کشتی شکسته به جزیره کوچک خالی از سکنه ای افتاد.او با دلی لرزان دعا کرد که خدا نجاتش دهد.اگر چه روزها افق را به دنبال یاری رسانی از نظر می گذراند کسی نمی آمد.سرانجام خسته و ازپا افتاده موفق شد از تخته پاره ها کلبه ای  بسازد تا خود را از عوامل زیان بار محافظت کند و دارایی های اندکش را در آن نگه دارد.اما روزی که برای جستجوی غذا بیرون رفته بود ، به هنگام برگشت دید که کلبه اش در حال سوختن است و دودی از آن به آسمان می رود. متأسفانه بدترین اتفاق ممکن افتاده  و همه چیز از دست رفته بود.

از شدت خشم و اندوه درجا خشکش زد و فریاد زد: خدایا چطور راضی شدی با من چنین کاری کنی؟

صبح روز بعد با صدای بوق کشتی ای که به ساحل نزدیک می شد از خواب پرید.کشتی ای آمده بود تا نجاتش دهد.

مرد خسته، از نجات دهندگانش پرسید : شما از کجا فهمیدید من در اینجا هستم؟ آنها جواب دادن، ما متوجه علائمی که با دود می دادی شدیم!

وقتی که اوضاع خراب می شود ، نا امید شدن آسان است ولی ما نباید دلمان را ببازیم ، چون حتی در میان درد و رنج، دست خدا در کار زندگی مان است

پس به یاد داشته باش دفعه دیگر اگر کلبه ات سوخت و خاکستر شد، ممکن است دودهای برخاسته از آن علائمی باشد که عظمت و بزرگی خدا را به کمک می خواند.

کتاب آتش امید


نوشته شده در یکشنبه 87/1/4ساعت 12:15 عصر توسط بیتا نظرات ( ) | |

آیا می دانید 7 مرکز انرژی « چاکرا» در بدن شما وجود دارد؟
هر انسانی نیروی بالقوه ای برای کامل بودن در خود دارد. نیروی شگفت انگیز و فریبنده أی که اعجاز خلقت محسوب می شود. نام دیگر این نیروی بالقوه «چاکرا» می باشد. چاکراها انرژی حیاتی را از محیط اطراف و از کیهان می گیرند و آنها را به امواج مورد نیاز نقاط مختلف بدن تبدیل می کنند. علاوه بر این آنها انرژی را به اطرافشان پخش می کنند. توسط این سیتسم انرژی، انسان نهایتا در حوزة‌ تبادل دایم انرژی با کیهان و دنیا و انسان های دیگر است.
طبق دست نوشته های قدیمی 88000 چاکرا در بدن هر یک از ما وجود دارد و به ندرت می توان نقطه أی در بدن انسان پیدا کرد که در برابر دریافت و انتقال یا تغییر دادن انرژی ها حساس نباشد. فقط حدود 40 چاکرای فرعی وجود دارد که مهمترین آنها در طحال، پشت گردن، کف دست ها و کف پاها قرار دارند. اما تقسیم بندی دیگری هم برای تعداد چاکراها وجود دارد که می گویند چاکراهی مهم در بدن انسان 7 تا می باشند که دائما در حال چرخش به سر می برند. چرخش چاکراها در مردان به سمت راست (در جهت عقربه های ساعت) و در زنان به سمت چپ می باشد. وقتی درمانگران می خواهند چاکرایی را تقویت کنند می توانند در جهت چرخش چاکراها کار درمان را انجام دهند. مثلا در رایحه درمانی می توان مواد معطر را به صورت دورانی در جهت چرخش چاکراها حرکت داد یا اگر با سنگ های قیمتی می خواهید روی چاکراها تأثیر بگذارید باز می توانید جهت چرخش چاکراها را در نظر داشته باشید

چاکراها مراکزی برای تبادل انرژی کیهانی با بدن می باشند. در بدن انسان هفت چاکرای اصلی وجود دارد که انرژی کیهانی از طریق آنها وارد بدن شده یا از آن خارج می شوند.چاکرا درمانی یک درمان مکمل برای همه بیماری های جسمی و روانی است.علاوه بر آن فعالیت متعادل چاکراها انسان را به تکامل معنوی نزدیک می سازد . شما دوستان عزیز می توانید برای هر مشکل جسمی یا روانی که دارید از این درمان مکمل برخوردار شوید. تاکید می کنم شما هر مشکلی که داشته باشید میبایست تحت نظر پزشکان متخصص مربوطه درمان خود را ادامه داده و در عین حال از چاکرادرمانی نیز برای سرعت بخشیدن به درمان خود استفاده کنید.

در بدن انسان ? چاکرا در امتداد ستون فقرات وجود دارد. واژه ی چاکرا ریشه سانسکریت داشته و دلالت بر مراکز خاص توزیع انرژی در بدن دارند. این مراکز انرژی دارای ارتعاشات و امواج الکترومغناطیسی خاص خود هستند. در برخی از کتب معتبر یوگا اینگونه عنوان گردیده که شخصیت انسانها تحت تاثیر این چاکراهاست و انسانها هم به لحاظ فیزیکی و هم به لحاظ روانی از چگونگی کارکرد این چاکراها تاثیر می پذیرند. ضمیر ناخودآگاه انسان عرصه تجلی و تعامل نهادین کارکردی چاکراهاست.

مولادارا ، اولین و پایین ترین چاکرا در انسان است. که عنصر آن زمین است ( این چاکرا در حیوانات بالاترین چاکرا می باشد).

ساهاسرارا ، بالاترین و رفیع ترین چاکراست. ارتعاشات این چاکراها به ترتیب از پایین به بالا ظریف تر می شوند ( نوسانات سیکل آنها افزایش می یابد) . پیروان یوگا با تمرینات مختلف در یوگا منجمله تمرینات تنفسی ( پرانایاما) تلاش می نمایند که حد ارتعاشات چاکراها را افزایش دهند. افزایش سطح انرژی چاکراها را که تاثیرات زیادی روی شرایط ذهنی و جسمانی انسان می گذارد اصطلاحا بیداری چاکراها گویند. با افزایش سطح انرژی چاکراها بخشهای خاصی از مغز که به دلیل انرژی محدود قادر بر کار کردن نیستند فعال گردیده و فرد نیروهای فرا حسی و نیروهای برتر را کسب کند.

واژه چاکرا، واژه ای برگرفته ازفرهنگ هندیان باستان است.شکل کلی چاکراهاساختاری،قیف گونه داردکه تاحدودی شبیه به گل نیلوفراست.
وظایف چندگانه چاکراها
یکی ازمهم ترین وظیفه ی شبکه ی چاکراهاعبارت است از انتقال نیروی حیات به هسته ی تک تک سلولهای بدن.همچنین هرچاکراجریان وتبادل انرژیهای ابعادلطیف راازطریق تنزل دادن آنها تسهیل می کندتاآنهابتوانندمورداستفاده ی کالبدجسمانی قرارگیرند.به طورمشابه ، چاکراها ارتعاشات انرژی رااعتلامی بخشندتاآنهابتواننددرسطوح لطیف مورداستفاده قرارگیرند.
تعدادچاکراهای انرژی
عقاید متفاوتی درموردتعدادچاکراهای انرژی انسان وجود دارد، عده ای 14،عده ای دیگر11،9،7 می دانند،اماشیعیان تعدادمراکزانرژی انسان را14مرکزمی دانند.

iranclubs


نوشته شده در یکشنبه 87/1/4ساعت 11:55 صبح توسط بیتا نظرات ( ) | |

<   <<   11   12   13   14      >


قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت